
مارک زاکربرگ در سال ۲۰۱۲ یک هدف شخصی جالب برای خودش تعیین کرده است. او در این زمان تصمیم میگیرد تا هر روز کدنویسی و برنامهنویسی کند. نزدیکان و کارمندان او در آن زمان تصور میکردند که مارک مشکلی در فیسبوک پیدا کرده و قصد دارد آن را برطرف کند. اما مسئله این بود که زاکربرگ قبل از پیدا شدن مشکلات، آنها را برطرف میکرد.
حال چند سالی از برنامهی شخصی او گذشته و نزدیکانش عنوان میکنند که زاکربرگ در جلسهای گفته است:
اگر ما میخواهیم سرویسهایی با کلاس جهانی مانند اپلیکیشنهای پیامرسان، موتور جستجو، سیستم تبلیغاتی، واقعیت مجازی و پهباد تولید کنیم، من نمیتوانم تک تک خطهای این سرویسها را برنامهنویسی کنم. در واقع من دیگر اصلا نمیتوانم کد بنویسم."
به طور قطع منظور زاکربرگ از جملهی نهایی، عدم توانایی فنی او نبوده و اشاره به این نکته دارد که مارک قصد دارد تمرکز بالایی بر برنامههای آتی فیسبوک داشته باشد. فیسبوک در حال حاضر و در آیندهی نزدیک بسیار گستردهتر از فیسبوکی است که چند سال پیش میدیدیم. این شرکت در سال ۲۰۱۲ از یک وبسایت و یک اپلیکیشن تشکیل شده بود که بسیاری از کارشناسان امیدی به پیشرفت و موفقیت آن نداشتند. اما در حال حاضر حدود ۱ میلیارد و نیم میلیون نفر کاربر از سرویس اصلی فیسبوک استفاده میکنند و این آمار هر روز در حال گسترش است. سرویسهای خریداری شده توسط فیسبوک نیز آمار خیرهکنندهای دارند. واتساپ حدود ۹۰۰ میلیون نفر کاربر دارد، ۴۰۰ میلیون نفر از اینستاگرام استفاده میکنند، ۷۰۰ میلیون نفر کاربر اپلیکیشن Messenger هستند و ۷۰۰ میلیون نفر نیز از امکانات Groups استفاده میکنند. پر واضح است که این آمارها به سرعت در حال افزایش هستند.

زاکربرگ برای توسعهی بیشتر این سرویسها و هر سرویس که به تصاحب فیسبوک در بیاید، قصد دارد بر سه فناوری خاص تمرکز کند. یکی از این فناوریها، توسعهی هوش مصنوعی است که بتواند بیش از پیش به کاربران کمک کند، فناوری بعدی، واقعیت مجازی است که پس از خرید کمپانی Oculus VR در سال ۲۰۱۴ به قیمت ۲ میلیارد دلار، وارد مرحلهای جدی شده است. زاکربرگ عقیده دارد فناوری واقعیت مجازی، فناوری اصلی آینده در ارتباط افراد است. سومین فناوری که زاکربرگ قصد تمرکز بر روی آن دارد، ارائهی اینترنت (و البته فیسبوک)، به ۴ میلیارد انسانی است که از آن بیبهره هستند.
در دنیای فناوری، هیچ محدودیتی برای بلندپروازی وجود ندارد. لری پیج، یکی از موسسان گوگل، یکی از افرادی است که علاقهی زیادی به بلندپروازی در زمینههای مختلف و امتحان کردن تکنولوژیهای جدید دارد. او سرمایهگذاریهای زیادی از خودروهای خودران گرفته تا لنزهای هوشمند انجام میدهد و همین تنوع در فعالیتها باعث شد تا هولدینگ آلفابت را برای مدیریت این حجم از کارها تاسیس کند. در سوی دیگر میدان، زاکربرگ چنین روحیهای ندارد و همواره بر اهداف اصلی شرکتش تمرکز داشته است. او در مصاحبهای بدون اشارهی مستقیم به فعالیتهای لری پیج میگوید:
شما میتوانید دانههای زیادی بکارید و به هیچ کدام از آنها پایبند و متعهد نباشید و تنها منتظر این باشید که یکی از این دانهها رشد کنند. اما ما در فیسبوک اینگونه عمل نمیکنیم. ما ابتدا ماموریت و هدف را تعیین میکنیم و سپس راههای رسیدن به آن هدف را هموار میکنیم و به آنها متعهد میمانیم.
زاکربرگ عنوان کرده که هدف اصلی فیسبوک، ایجاد امکانات برای همهی مردم دنیا است تا بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و دنیایی آزادتر و بازتر تشکیل دهند. او عقیده دارد تمامی پروژههای فیسبوک باید برای رسیدن به این هدف برنامهریزی شوند و این اهداف و برنامهها نباید شکست بخورند.

زمانی که فیسبوک در حال تبدیل شدن از یک پروژهی دانشگاهی به یک استارتاپ در درهی سیلیکون بود، زاکربرگ نه تنها قبل از آن شرکتی را مدیریت نکرده بود، بلکه در هیچ شرکتی هم کار نکرده بود. مارک اندرسون، یکی از اعضای هیات مدیرهی فیسبوک و یکی از مدیران موفق دنیای فناوری دربارهی زاکربرگ میگوید که او همه چیز را در بارهی مدیریت در این ۱۰ سال آموخته و امروز به یکی از موفقترین مدیران عامل در جهان تبدیل شده است.
اما فیسبوک در تمام این سالها، همواره دست کم انگاشته شده و کارشناسان در اکثر مواقع زاکربرگ را با حملات و پیشبینیهای نامیدانهی خود هدف قرار دادهاند. عباراتی مانند این که "فیسبوک در خارج از هاروارد محبوب نخواهد بود. فیسبوک با استقبال عمومی مواجه نخواهد شد. این سرویس نمیتواند مایاسپیس را شکست دهد. فیسبوک درآمد کافی نخواهد داشت. نوجوانان پس از آن که والدینشان به فیسبوک بیایند از آن خارج میشوند. این شبکهی اجتماعی در دنیای موبایل موفق نخواهد شد و درآمد آن راضی کننده نمیشود." از زمان تاسیس فیسبوک تا کنون در مورد آن منتشر شدهاند.
اما زاکربرگ و تیمش تمامی این پیشبینیها را از بین بردهاند. ۹۰ درصد از کاربران فیسبوک از سرویس موبایل آن نیز استفاده میکنند. بیش از سه چهارم درآمد تبلیغاتی ۴.۳ میلیارد دلاری فیسبوک در سهماههی سوم سال ۲۰۱۵ از اپلیکیشن آن بوده و این کمپانی در حال حاضر، ۴ شبکهی اجتماعی از ۶ شبکهی اجتماعی پرطرفدار جهان را در اختیار دارد. یعنی تمام شبکههای اجتماعی پرطرفدار به جز یوتیوب و Wechat در اختیار زاکربرگ و شرکت او است. سه سال پیش، فیسبوک عنوان کرد که یک میلیارد کاربر در طول یک ماه از این شبکهی اجتماعی استفاده کردهاند که این آمار در آن سال خیره کننده بود. در ماه آگوست سال جاری، این تعداد نفر در یک روز از Facebook استفاده کردند و تمامی پیشبینیها و معادلات را دربارهی کاهش کاربران آن بر هم زدند.

وقتی از نزدیکان زاکربرگ دربارهی علل موفقیتهای او سوال میشود، هیچ یک از آنها اشارهای به تصمیمی خاص یا فوق هوشمندانه نمیکنند. در عوض، اکثر آنها، کنجکاوی، پشتکار، توانایی تخصیص منابع و از خود گذشتگی برای پیشرفت فیسبوک را از جمله عوامل پیشرفت او میدانند. او در شکستن پروژهها و تبدیل آنها به اهداف کوتاه مدت، مهارت بالایی دارد. زاکربرگ، همواره به عنوان یک مثال عالی برای اهمیت دادن به کار و حرفه شناخته میشود. اطرافیان و کارمندان او به این نکته اذعان دارند که مارک به طور عالی همه چیز را بهبود میبخشد و خودش نیز همواره در حال پیشرفت است. دوستان و آشنایان او نیز همواره از او به عنوان فردی صبور در انجام همهی کارها یاد میکنند.
زاکربرگ بر خلاف بسیاری از رقبایش، در منسجم نگاه داشتن تیم مدیریتی بسیار موفق بوده است. او در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ دو مدیر قوی به تیم خود اضافه کرد و توانست حضور خود در درهی سیلیکون را جدیتر کند. Sandberg یکی از مدیرانی بود که از گوگل به فیسبوک آمد و به عنوان معمار اصلی محصولات مشغول به کار شد. مدیر بعدی که با عنوان Schrep شناخته میشد، از موزیلا به فیسبوک آمد و به عنوان مدیر فنی مشغول به کار شد. زاکربرگ همواره از هر دوی این افراد به خوبی یاد میکند و میگوید که از کار کردن با آنها بعد از این سالها لذت میبرد.
بعد از استخدام این دو مدیر قوی، یکی از بزرگترین اتفاقات دوران کاری فیسبوک، خرید اینستاگرام است. در آن زمان یعنی سال ۲۰۱۲ نیز بسیاری از کارشناسان مرگ اینستاگرام به دست فیسبوک را پیشبینی کردند. البته موفقیتهای بیش از پیش اینستاگرام این بار نیز آنها را ناامید کرد. تصمیم کلیدی زاکربرگ در این قضیه، حفظ موسسان اینستاگرام و تشویق آنها به حفظ فرهنگ خودشان بود تا استقلال این سرویس در کنار هماهنگی با فیسبوک قابل لمس باشد.

پس از خریدن اینستاگرام، فیسبوک نیز راه جدید خود را پیدا کرد و با خریدن سرویسهای دیگر مانند واتساپ و Oculus VR در سالهای بعدی، هویت جدیدی پیدا کرد. زاکربرگ مدیر PayPal را نیز برای مدیریت اپلیکیشن Messenger استخدام کرد و سعی داشت تا این سرویس را از سرویس اصلی فیسبوک جدا کند. بسیاری از کارشناسان و کارمندان فیسبوک این اتفاق را اشتباه میدانستند اما باز هم دید طولانی مدت زاکربرگ باعث شد تا این اپلیکیشن به آماری خیره کننده دست یابد.
هوش مصنوعی

آیندهای که زاکربرگ برای شرکت خود متصور شده، وابستگی زیادی به هوش مصنوعی دارد. فیسبوک تمام تلاش خود را میکند تا هوش مصنوعی را به گونهای کامل و عالی بهبود ببخشد و از آن در شبکهی اجتماعی خود استفاده کند. هوش مصنوعی علایق کاربران را تشخیص میدهد و اطلاعات، اخبار و محتوا را به گونهای به کاربر نشان میدهد که علاقهی او به استفاده از شبکهی اجتماعی بیشتر شود. زمانی که این هوش مصنوعی کامل شود و در اختیار فیسبوک قرار گیرد، این شرکت در مرکز این فناوری قرار خواهد داشت؛ چرا که سرویسهای پرکاربر آن مانند واتساپ، اینستاگرام و مسنجر نیز به این هوش مصنوعی مجهز خواهند شد.
فیسبوک مدت زیادی است که بر هوش مصنوعی تمرکز دارد. آنها در سال ۲۰۱۰ سرویس تشخیص چهره در تصاویر را رونمایی کردند. در سال ۲۰۱۳، زاکربرگ تصمیم اساسی برای تمرکز بر هوش مصنوعی که به عقیدهی خودش یکی از بزرگترین چالشهای دنیای امروز است را گرفت و مدیری با تجربه را برای این بخش به خدمت گرفت. او با تمام مشکلات این راه مبارزه کرد و توانست آزمایشگاههای اختصاصی خود برای توسعهی هوش مصنوعی را تاسیس کند.
زاکربرگ در این زمینه هم مانند دیگر زمینهها از روند کاری اهداف بلند مدت و بلندپروازانه استفاده میکند. او در بارهی آیندهی هوش مصنوعی میگوید:
ما در پنج تا ده سال آینده به نقطهای میرسیم که در تمامی حواس اصلی انسانی مانند دیدن، شنیدن، صحبت کردن و تشخیص، بالاتر از انسانها قرار بگیریم.
البته او عنوان میکند که چشایی و بویایی در برنامههای فعلی آنها حضور ندارند!
محصولات هوش مصنوعی آزمایشگاههای فیسبوک در حال حاضر نیز در برخی سرویسهای این شرکت مانند Moments استفاده میشوند. از دیگر کاربردهای کنونی هوش مصنوعی در فیسبوک نیز میتوان به جلوگیری از ارسال اسپم اشاره کرد.
واقعیت مجازی

آزمایشگاههای واقعیت مجازی فیسبوک نیز با قدرت و اشتیاق فراوان در حال کار کردن هستند. موسس Oculus VR که این سرویس را در سال ۲۰۱۱ و در گاراژ خانه تاسیس کرد، امروز به عنوان یکی از مدیران اصلی پروژهی واقعیت مجازی فیسبوک مشغول به کار است. خود زاکربرگ نیز یک گیمر علاقمند است که ایدههای جدیدی را در اختیار موسس قبلی قرار میدهد. اما علاقهی زاکربرگ به این فناوری جدید، تنها به بخش بازی آن محدود نمیشود. در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ که اولین گوشیهای هوشمند امروزی یعنی آیفون و گوشیهای اندرویدی وارد بازار شدند، فیسبوک هنوز استارتاپی نوپا بود و نمیتوانست پلتفرم مخصوص خود را برای موبایلها داشته باشد. این نکته یکی از مواردی است که موسس فیسبوک را ناراحت میکند. او از این که نتوانسته تغییر بزرگی در این صنعت ایجاد کند پشیمان است. البته بسیاری از کارشناسان معتقدند که سرویسهای فیسبوک در صنعت موبایل، بیشترین اطمینان کاربران را به خود اختصاص میدهند و این نوعی موفقیت بزرگ برای بزرگترین شبکهی اجتماعی جهان است.
اما پروژهی آکولوس میتواند موفقیت فیسبوک را تضمین کند. زاکربرگ در این باره میگوید:
اگر به اطراف خود دقت کنید، میبینید که افراد در طول روز زمان زیادی را با دستگاههایی مانند گوشی هوشمند یا کامپیوترها سپری میکنند. حدود ۴۰ درصد از این زمان صرف مشاهدهی صوت و تصویر یا ارتباطات است. در طولانی مدت، وقتی Oculus به یک بلوغ نسبی برسد، من تضمین میکنم که این واقعیت مجازی، همان ۴۰ درصد از زمان کاربران را به طور کامل به خود اختصاص خواهد داد و این کاری است که ما میتوانیم انجام دهیم.
موسس اکولوس هم از همکاری با فیسبوک کاملا هیجانزده است. او معتقد است که این ملحق شدن، نیروی زیادی به آنها تزریق کرده و تیم ۶۰ تا ۷۰ نفری آنها با به یک تیم قدرتمند با بیش از ۳۶۰ عضو تبدیل کرده است که سرعت رشد بالایی خواهند داشت. مدیر عامل این پروژه، Brendan Iribe دربارهی همکاری با زاکربرگ میگوید:
تنها کافی است ایدهی جدیدی داشته باشیم و آن را با مارک در میان بگذاریم. مثلا به او بگوییم که یک تیم حرفهای وجود دارند که میتوانند به پیشرفت ما کمک کنند و بهتر است به ما ملحق شوند. در پایان مارک میگوید: "خیلی هم عالی، کار را شروع کنید."
موسس فیسبوک در زمینهی کسب درآمد از Oculus نیز بسیار صبور است. او معتقد است ابتدا باید مطمئن شد که این سرویس پایدار است و پس از این اطمینان، آن را خواهد فروخت و روی تجارتی در زمینهی نرمافزارهای این فناوری جدید تمرکز خواهد کرد. به عقیدهی او سازمان آنها در زمینهی نرمافزار قویتر عمل خواهد کرد.
اما کارشناسان در این زمینه نیز فیسبوک و زاکربرگ را دست کم میگیرند و با نگرانی به ایدههای بلندپروازانهی او نگاه میکنند. آنها معتقدند این فناوری هنوز زمان خوبی برای معرفی ندارد و از طرفی، رقبای بزرگی مانند اچتیسی و سونی، محصولات قابل قبولی ساختهاند و بخش بزرگی از بازار را در دست دارند. در طرف دیگر نیز گوگل قرار داد که با عرضهی Cardboard، امکان تجربهی واقعیت مجازی را با قیمت پایین برای کاربران فراهم کرده است. اما ایدههای زاکربرگ برای پروژهی اکولوس بسیار گسترده هستند. او به این پروژه به دید یک پروژهی ترکیبی از واقعیت مجازی و واقعیت افزوده نگاه میکند و معتقد است اگر بتوان محصولی با ترکیب این دو فناوری تولید کرد، این آخرین گجتی خواهد بود که کاربران خواهند خرید و در آن زمان تنها فیسبوک فروشنده این گجت خواهد بود.
اینترنت برای همه
فیسبوک امروز به موقعیتی رسیده که کاربران بیشماری به آن متصل هستند. این تعداد بالای کاربر فرصتهای زیادی را برای این شبکه ایجاد میکند. توانایی راهاندازی کمپینها، ارتباطهای اورژانسی، اطلاعرسانیهای ضروری و غیره جزو امکاناتی هستند که تنها فیسبوک با این تعداد بالای کاربر به آنها دسترسی خواهد داشت و بهتر از هر رقیبی میتواند آن را اجرا کند.
اما این قابلیتها در مکانهایی که دسترسی به اینترنت وجود ندارد، بیمعنی است. این مشکل، زمینهساز تفکرات دیگری برای زاکربرگ است. او عقیده دارد علاوه بر فراهم کردن امکانات اینترنتی عالی، باید این ابزار را بیش از پیش گسترش داد. مارک در سال ۲۰۱۳ از شرکتهای بزرگی مانند نوکیا، کوالکام، سامسونگ و دیگر غولهای دنیای فناوری درخواست کرد تا در پروژهی تامین اینترنت برای ۶۰ درصد از مردم دنیا که بدلیل فقر یا ناتوانی دولتها از آن محروم هستند، با فیسبوک در پروژهی Internet.org همکاری کنند.
این پروژه در حال حاضر در هند، پاکستان، فیلیپین، آفریقای جنوبی و ۲۴ کشور دیگر اجرا شده و در حال حاضر بصورت یک اپلیکیشن فیسبوک با قابلیت مشاهدهی اخبار، جستجوی شغل و قابلیتهای اینچنینی است. البته انتقادهایی نیز به سرویس ارائه شده وجود دارد که به طور حتم به تدریج برطرف خواهد شد. یکی از شعارهای فیسبوک این است که کار انجام شده بهتر از کار عالی است. منظور زاکربرگ از این عبارت روشن است. او در مورد پروژه اینترنت میگوید:
پروژهی Internet.org در حال کار کردن است. با وجود مشکلات فراوان، این سرویس در حال گسترش است و ما نظرات کاربران مختلف آن را دریافت میکنیم و سعی میکنیم مشکلات را هر چه زودتر برطرف کنیم.
از لحاظ جغرافیایی، تنها ۱۰ درصد از مکانهای کرهی زمین در حال حاضر امکان اتصال به اینترنت را ندارند و یکی از نقاط تمرکز آزمایشگاه ارتباطات فیسبوک، فراهم کردن اینترنت برای این ۱۰ درصد باقیمانده است. یکی از راه حلهای این آزمایشگاه که به طور جدی نیز روی آن کار میشود، استفاده از پهباد برای ارائهی اینترنت است. پهبادی که با انرژی خورشید شارژ شده و در ارتفاع ۶۰ تا ۹۰ هزار فوتی از سطح زمین پرواز خواهد کرد و اینترنت پرسرعت را از طریق لیزر به کاربران ارائه میدهد.
فیسبوک برای شروع این پروژه، بهترین مهندسان جهان را در اختیار گرفته است. زاکربرگ شخصا با کارمندان بلندمرتبه ناسا تماس میگرفته و از آنها برای شرکت در این پروژه درخواست میکرده است. علاوه بر آن، آنها یک استارتاپ انگلیسی که پیش از این پهبادهای نظامی تولید میکرده است را خریداری کردهاند. ۱۴ ماه پس از این خریداری که در سال ۲۰۱۴ اتفاق افتاد، اولین نمونهی کامل پهباد فیسبوک با نام Aquila معرفی شد که از فیبر کربن سبک ساخته شده بود. با وجود تمام پیشرفتهای حاصل، این پروژه هنوز راه زیادی برای پیمودن دارد. پیدا کردن تکنولوژی لازم برای شارژدهی باتریها به مدت حداقل سه ماه و ارائهی راهکاری برای ارسال اطلاعات از ارتفاع، چالشهای پیش روی آزمایشگاه ارتباطات فیسبوک یا Connectivity Lab هستند. مشکل دیگر، قوانین پروازی است که عنوان میکند هر پهباد برای پرواز نیاز به یک خلبان بر روی زمین دارد. این قوانین، اجرای پروژههای اینچنینی مانند Project Loon گوگل را غیر اقتصادی میکند. تنها راه حل برای این مشکل نیز ارائهی راهکارهای ماشینی و هوش مصنوعی است که بتواند چند پهباد را کنترل کند.
زاکربرگ با وجود در اختیار داشتن ۵۴ درصد از سهام تصمیم گیری در فیسبوک، در زمینهی متقاعد کردن هیات مدیره برای شرکت در این پروژه نیز با چالشهایی روبرو بود. او در پاسخ به سوالات آنها که بازگشت سرمایه و سوددهی این پروژه را از او میپرسیدند عنوان کرده بود که صرف فایده داشتن این فناوری برای بشر، در طولانی مدت میتواند به سود فیسبوک باشد. خود پروژهی فیسبوک نیز با همین دید شکل گرفت. زاکربرگ تنها سرویسی نوشته که مفید بود و کمتر کسی تصور میکرد که روزی به درآمد برسد. این تفاوت دید در رفتار شخصی زاکربرگ، باعث شد تا او تنها فردی باشد که پروژهی فیسبوک را اجرا کرده و به آن ایمان داشته باشد.